오른쪽p3

علی فتاحی علی فتاحی علی فتاحی · 1402/08/14 21:27 · خواندن 1 دقیقه

برای هر چیز کوچیک و بزرگی داشت اما اون این بار نه به خاطر تاج و تخت بلکه به خاطر فرزندی از خون پادشاهی با پدرم ازدواج کرد . حالا برای شما توضیح بیشتری خواهم داد . مادرم عضو محفل ترسناک و تاریکی بود که پدر بزرگم اون رو فرمان روایی مبکرد برای همین بود که مادم من رو لازم داشت تا به عنوان جانشین پدر بزرگم معرفی کنه که تا الان موفق نشده . پدرم بعد از با خبر شدن از وجود این محفل مخفی به مادرم گوشزد زد و مادرم قصر و ترک کرد . بعدش پدرم با مایوش یه خون اشامه رده پایین ازدواج کرد . توی خانواده سلطنتی زن ها قدرت بیشتری نسبت به مرد ها دارن اما این برای مایوش معنی نداشت چون اون فقط قدرت خون خواری داشت یهجورایی پدرم به خاطر همین باهاش ازدواج کرد چون میترسید اونم مثل مادرم با استفاده از قدرتش به پدرم صدمه بزنه . بگذریم مایوش از پدر پسری به نام راوی به دنیا اورد که من خیلی راوی رو دوست داشتم . وقتی به افتخار راوی به خاطر به دست اودن قدرت هاش جشنی به پا کردن من اون جا با کلایو اشنا شدم بهترین خون اشامی که توی عمرم دیده بودم . ما بعد از چند بار دیدن هم عاشق و دل باخته هم شدیم.  

ببخشید 5 روزی میشه که فعالیتی نداشتم قول میدم زود تر پست بزارم